تا همین چند سال پیش 4 و در نهایت 6 فیلم روی پرده میآمد ولی حالا شاهد افزایش بیش از 100 درصدی تعداد فیلمهای اکران همزمان هستیم، آن هم بی آنکه ظرفیت امکانات نمایشی رشدی همپایه این افزایش، کرده باشد. در این سالها البته پردیسهای سینماییای ساخته شده که بیشتر مخاطبان ترجیح میدهند در این پردیسها فیلم ببینند.
پردیسها جایگزین سینماهایی شدهاند که به مرور تعطیل شدهاند. هر چه هست حتی اگر ظرفیت سالنها افزایش یافته باشد، میزانش به حدی نبوده که به جای 4 فیلم، 12 فیلم روی پرده سینماها بیاید. این اتفاق تنها با رویکرد به اکران تکسئانس امکانپذیر شدهاست. بسیاری از فیلمها در چند سالن محدود، آن هم به صورت تکسئانس به نمایش در میآیند. از 12 فیلمی که الان روی پرده هستند، 6 فیلم به صورت تکسئانس اکران شدهاند.
به هر حال این شیوهای است که اندیشیده شده تا فیلمها کمتر در انبار خاک بخورند و سازندگانشان هم با اطلاع از شرایط اکران تکسئانس حاضر به نمایش فیلمشان شدهاند. هرچند اغلب اوقات کارگردانان به اعتراض نسبت به محدودیتهای اکران تک سئانس میپردازند و از فیلمسوزی سخن به میان میآورند؛ اعتراضی که نشان میدهد تن دادن به اکران تکسئانس، تنها از روی ناچاری صورت میگیرد و کمتر فیلمسازی نسبت به این مسئله رضایت قلبی دارد.
نکته دیگر، نحوه چینش فیلمها در جدول اکران است. ملاک اینکه چه فیلمی باید گروه بگیرد و چه فیلمی به صورت تکسئانس به نمایش درآید، میزان توفیق تجاری است ولی جالب است که گاهی اوقات اتفاقات نادری رخ میدهد که نشاندهنده این است که تصمیمگیریها در این خصوص خیلی هم کارشناسانه نیست.
مثلاً روز شنبه فیلم «عصر روز دهم» با در اختیار داشتن 17 سالن در حالی 600 هزار تومان فروخته که «طبقه سوم» و «عصر جمعه» با اکران تکسئانس در 5 سالن، همین میزان پول را از گیشه دریافت کردهاند. آنچه این روزها در سینماهای تهران میگذرد نامش هر چه باشد، اکران منطبق با تعاریف منطقی و معمولش نیست.